از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

من پرنده نیستم، کرگدنم

زیباترین معاشقه عمرم

يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۹ ب.ظ

زیباترین معاشقه عمرم، برای خودم نبوده! بلکه تنها آن را نظاره گر بودم. آن هم نه تماشاگر یک جفت انسان نر و ماده که همانند فیلم‌های اروتیک در هم تنیده اند و مدام منتظر ثانیه بعد هستند تا ببینند چه نوع لذتی انتظارشان را می‌کشد.
دورانی که هنوز برای مطالعه جفنگیات مهندسی به کتابخانه شهر میرفتم و در مسیر از انواع محلات و کوچه‌ها میگذشتم و با هر قشری از مردم روبرو می‌شدم. لذت بخش‌ترین قسمت فرآیند مطالعه هم همین بود. از دیدن این افراد و اماکن بیشتر لذت می‌بردم تا مطالعه دروس مهندسی. یک روز طبق عادت معمول راه خانه تا کتابخانه رو طی می کردم که بانویی مسن دیدم خیره به سر گذر و پشت به من. راسخ و در سکوت منتظر کسی یا چیزی بود و در حین این عمل، کوچکترین جنبشی نداشت.
از سر گذر مرد کهنسالی با لبخند ولی دلهره در حال نزدیک شدن به هر دویمان بود. دانستم که جفت همان بانوی کهنسال است. نزدیک‌تر شد با صدایی که گویا آوای مردی جوان در آغازین روزهای زندگی مشترکش است گفت: "نور چشمام! نگفتم مگه نیا بیرون سرما میخوری بانو". زن با صدایی پر از ناز و با لحنی که انگار صد سال است که منتشر عشق اول و آخرش ایستاده گفت: "آخه نگرانت شدم آقا"

  • مهندس شوریده‌حال

نظرات (۲)

  • محمود بنائی
  • یعنی میشه آدم ها اینجوری تا آخر عمر عاشق و معشوق هم بمونن؟

  • گم شده در حجم داده ها
  • از کتاب خانه شهر و مسیری که باید طی کرد متنفرم ! از پارک کنارش نیز متنفرم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی