از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

من پرنده نیستم، کرگدنم

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

نه نور، چشمانم را اذیت می‌کند، نه صدا آزارم می‌دهد و نه از محبت دیگران آزرده می‌شوم ولی می‌دانم که دارم دیوانه می‌شوم. انگار آدم‌ها همان‌هایی نیستن که دیروز میشناختم. تعجب می‌کنم این همه مدت چگونه دوام آورده‌ام بینشان. عقایدشان آزارام می‌دهد. انگار از قصد اینطور احمقانه افاضه فضل می‌کنند. همگی عوض شده‌اند؛ اصرار هم دارند من تغییر کرده‌ام. دیگر نمی‌توانم با اینها ادامه دهم. دیگر بریده‌ام. دارم تمام می‌شوم، حقیقتا دارم تمام می‌شوم.

  • مهندس شوریده‌حال