از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

از خود، بی خود

تکه‌هایی از هر چیز که نیست، هر کس که نیست.

من پرنده نیستم، کرگدنم

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

مردها یک بار عاشق می‌شوند. بیشتر از این از توانشان خارج است. حتی اگه معشوقه‌ای بهتر پیدا کنند که حسی ناب‌تر از عشق اولشان را به او هدیه دهد باز مردان آرزو می‌کنند کاش این حس را با عشق اولشان تجربه می‌کردند. حتی اگر بخواهند هم دیگر نمی‌توانند عشق را تجربه کنند.

وقتی معشوقه‌ای مردی را ترک می‌کند، تمام احساسات او را هم با خود به غنیمت می‌برد. به خاطر همین است که مردان در عین حالی که دیوانه‌وار عشق اول خود را دوست دارند، می‌خواهند از او متنفر باشند. چون چیز ارزشمندی از آنان به تاراج برده که هیچ‌گاه امکان جبران آن مقدور نیست. تکه‌ای از مرد که دقیقا نمی‌داند چیست گم می‌شود و او مجنون‌وار سعی می‌کند تظاهر کند کسی است که قبلا نبوده. و این درد و تناقض آرام آرام باعث ‌می‌شود خود را فراموش کند. بشود تکه‌هایی از کسی که نیست.

  • مهندس شوریده‌حال